به گزارش آوای ورزقان به نقل از آناج، سه سال پیش درست در چنین روزی… هنوز چند ساعتی مانده تا قهر طبیعت، آنچه که شدنی بود بشود!
سه سال می گذرد ولی همچنان در ذهن همه آنهایی که این درد را از نزدیک و یا دور احساس کرده بودند، خاطراتی شفاف به جای مانده است.
از زمین لرزه ۲۱ مرداد ۹۱ ارسباران، ۳۶ ماه می گذرد، ولی هنوز هم که هنوز است لرزهایی بر بدن همه کسانی که عزیزانشان را در این قهر طبیعت از دست دادند مانده است، مادرانی که داغ فرزند دیدند و فرزندانی که داغ والدین و نوعروسان و دامادانی که بی یار و همسر شدند….
۳۶ ماه می گذرد ولی هنوز هم که هنوز است، یادمان نرفته ۳۰۶ نفر از مردم این خطه را که زیر آوارها جان دادند و به دیدار حق شتافتند.
از هر چه بگذریم، سفر مقام عظمای ولایت در روزهای بعد از این حادثه غمناک کام تلخ مردم آذربایجان را شیرین کرد، سفری همراه با دلی سراسر محبت به مردمان این خطه.
حضرت آیت الله خامنه ای تنها ۵ روز پس از حادثه زلزله برای ارسباران به صورت سرزده به آذربایجان شرقی سفر نمود و از نزدیک در جریان میزان خسارات وارده و نحوه امدادرسانی به زلزله زدگان شد.
سفری پر خیر و برکتد که شور و غوغایی وصف ناپذیر در دل میلیون ها آذری زبان که در جریان مستقیم این حادثه طبیعی قرار گرفته بودند ایجاد کرد.
احمد علیرضا بیگی، استاندار وقت آذربایجان شرقی نحوه در جریان قرار گرفتن سفر رهبری به آذربایجان را اینگونه شرح می دهد:
آن روزها بیش از انداز درگیر امدادرسانی ها و مدیریت بحران بودیم، به یاد دارم عصر روز ۲۵ مرداد در دفتر کاری خود در استانداری مشغول هماهنگی های مربوطه بودم، یکی از پرسنل به من اطلاع داد برادری از سپاه پاسداران در بیرون از اتاق منتظر من است و می خواهد من را در جریان مطلبی قرار دهد.
از وی خواستم تا آن برادر را نزد من بیاورد. بعد از سلام و احوال پرسی و خدا قوت، آن برادر سپاهی به من گفت رهبر معظم انقلاب فردا برای بازدید از مناطق زلزله زده به استان سفر می کنند، و از من خواست تا هیچ کس را در جریان این سفر قرار ندهم، یعنی اطلاعی به مقامات کشوری داده نشود.
اینگونه عنوان شد که ساعت ۷ صبح در فرودگاه منتظر تشریف فرمایی حضرت آقا باشیم.
صبح روز ۲۶ مرداد در فرودگاه به استقبال حضرت آقا رفتیم. مسئولین مربوطه از ما خواستند تا هیچ تدارکی برای سفر حضرت آقا به مناطق زلزله زده اتخاذ نشود، یعنی نه راه باز کنی نه محافظی و … با دو ماشین لندکروز به همراه حضرت آقا راهی روستای کویچ بزرگترین روستای منطقه می شویم، کویچ با حدود هزار نفر جمعیت. در زلزله حدود ۲۰ کشته داشت و تقریباً تمام خانههایش ویران شده بود…
به روستا که می رسیم آقا با چفیه ای درگردن و عصایی که به دست دارد شروع به بازدید از روستا می کنند، با عصای خود لبه چادرها را بالا می برند و از اهالی چادر دلجویی می کنند و احوال پرسی…
به نظرم میرسد کسی رهبری را نمی شناسد!
رفته رفته حضرت آقا بازدید از روستا را با احوال پرسی های خود به اتمام می رسانند و در میدانی از روستا سوار بر پشت وانت می شوند تا برای جماعت سخنرانی کنند.
باورم می شود هیچ کس فکرش را هم نمی کرد مقام عظمای ولایت برای بازدید از روستای دورافتاده و زلزله زده به آنجا بیایند، کم کم مردم روستا باورشان می شود که این مرد خوش رو با عبایی بر دوش شخص رهبری است که به روستایشان آمده تا از نزدیک شاهد دردهایشان باشد!
این بار اشک و آه است که اهالی روستا را در بر میگرد، موج محبت و دلدادگی به ولایت است که به آقا میفرستند و آقا با لبخند بر لب جواب این همه شور و اشتیاق را می دهند…
خاطره بالا، ناگفته ای از سفر حضرت آیت الله خامنه ای در ۲۶ مرداد سال ۱۳۹۱، تنها ۵ روز بعد از زلزله ویرانگر ارسباران از زبان بیگی بود.
بیانات در جمع مردم روستای زلزلهزده کویچ آذربایجان شرقی
بسم اللّهالرّحمنالرّحیم
الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی ءاله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداه المهدیّین المعصومین سیّما بقیّهاللّه فی الأرضین.
السّلام علیکم و رحمهاللّه و برکاته.
سلام اولسون سیزه قارداشلار، باجیلار، عزیز جوانلار.
خداوند متعال به همهی شما توفیق بدهد، به همهی شما صبر بدهد. حادثهی تلخ زلزلهی این منطقه، دلهای همه را به درد آورد؛ همه مصیبتدار شدند. از خداوند متعال برای مصیبتدیدگان صبر طلب میکنیم. از خدای متعال برای مردم عزیز آذربایجان توفیق میخواهیم. و به همهی شما عرض میکنم – بخصوص عزیز جوانلار – این حادثه میتواند برای شما یک سکوی پرش به جلو باشد. با صبر شما، با استقامت شما، با تلاش شما، با همکاری شما، با همدردی و همدلی شما با یکدیگر، انشاءاللّه میتوانید از این حادثه یک سکوی پرشی بسازید.
البته مسئولین وظائف بزرگی دارند. تا امروز کارهای خوبی انجام گرفته است؛ کارهای اصلی بعد از این است؛ بازسازیها، محکمسازیها، مقاومسازیها باید بتواند انشاءاللّه چهرهی این منطقه را بعد از زلزله عوض کند. از خدای متعال میخواهیم که این توفیق را به مسئولین بدهد؛ شما هم همکاری کنید. آحاد مردم با مسئولین همکاری کنند. مردم سراسر کشور هم آنطوری که من اطلاع پیدا کردم و حدس میزدم و مشاهده شد، همدرد با شما هستند. اینجور نیست که یک قطعهی از کشور یک مصیبتی داشته باشد، دیگران نسبت به آن بیتفاوت باشند؛ نه، همه احساس همدردی میکنند. بحمداللّه ملت ما یک ملت یکپارچه است، یک ملت متحد است؛ و به خاطر همین اتحاد، نیرومند است. این قدرتی که امروز ایران اسلامی دارد، این عزتی که امروز ملت ایران دارد، بخش مهمی از آن به خاطر همین اتحاد و اتفاقی است که بین اقشار مختلف مردم در قسمتهای مختلف وجود دارد.
مقصود من از این سفر، در درجهی اول، همدردی و همدلی با مردم عزیز این منطقه است – منطقهی اهر، ورزقان، هریس و روستاها و مناطق اطراف این سه شهر – همدردی و همدلی با کسانی که عزیزانشان را از دست دادهاند، فرزندانشان را از دست دادهاند؛ ما با اینها همدردیم. از خدای متعال برای اینها صبر میخواهیم. این هدفِ اوّلی ماست. در درجهی بعد هم از کارهائی که انجام گرفته، از نزدیک اطلاع پیدا کنیم. من از بعضی از زلزلهزدهها پرسیدم، گفتند خدماتی که تاکنون انجام گرفته، خدمات خوبی است. انشاءاللّه باید همین خدمات ادامه پیدا کند. البته نوع خدمات تفاوت خواهد کرد؛ بعداً کارهای سنگینتر و اصلی هست، که امیدواریم مسئولین به توفیق الهی بتوانند این وظائف را انجام بدهند. من همهی شما را به خدا میسپارم.
والسّلام علیکم و رحمهاللّه و برکاته
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.